این روزها چیزی که بیش از هر چیز دیگری توجه آدمی را به خودش – البته در رشت – جلب می کند، حضور غریبه های فارس، به خصوص تهرانی ها است. احساس می کنم از هر 10 نفر یک نفر تهرانی است. البته این برای من عجیب است. چون ما اینجا در هر نوع آمار بدی می رویم تا اول شویم، چرا اینجا؟! خیلی کار داشتیم که با آنها قسمت کنیم؟ خیلی زبانمان در حاشیه امنیت است که حالا باید رسم میهمان نوازی را مثل همیشه مثل احمقها به جا بیاوریم از سر اجبار و با آنان فارسی گب بزنیم. با این مهاجرت ها ما از تحصیل به زبان مادری خود دور می شویم. از شبکه ای استانی که درست و حسابی به فرهنگ گیلک بپردازد دور می شویم گیلکان در محل زندگی خودشان کارشان را اگر کاری پیدا کنند باید با آن غریبه ها قسمت کنند….
و اما تجزیه تحلیل وبلاگ ها:
لوتکا-سینا مدبرنیا، او رئیس جمهور بر حق است که می دانم افرادی در پشت پرده حق او را خورده اند و در انتخابات را مهندسی کرده اند
سنگ خوج:با واردات گلابی های چینی بازار او برای همیشه تعطیل شد ولی ایشان «تمرین می کند» که بازار را دوباره احیا کند
ورگ:هیچ گرگی را مانند این یکی بی آزار ندیده ام، تازه د نوروز بل پا به پای چوپانان آتش نوروزی روشن می کند
مهتا مرداویج: اساس کشی کرد رفت جای دیگری
ورف:در این گرما به شدت نیازمند این چیز هستیم
دورک:کمی خطرناک است، حرفی برای گفتن ندارم
اتول نوشت:هر چقدر هم بنویسند باز هم رانندگان تاکسی هیچ تغییری نمی کنند و مسیرهای گیلان هم کوتاه نمی شوند
خورتاو:از راه پیغمبران میخواهد اثبات کند گیلکی زبان نیست، گویش است. برا تی جا پیش تر دیگران ا کارا بوکوده دارد
زرخ پوتار:نمی دانم کارش با آغای ماهی صفت به کجا کشید
…
راستی چند آلبوم جدید گیلکی به نام های کل شریف و شومار عروس به تازگی وارد بازار شده اند.
تا بعد…