Archive for اکتبر 2009
تاریخ گیلان – بخش 17- دوران هخامنشیان 3
Posted by صابر در اکتبر 31, 2009
کادوسی ها در سال 384 پ.م یعنی 14 سال پس از جنگ کوناکسا، به دلایلی که معلوم نیست اتحاد خود را با اردشیر و شاهنشاهی هخامنشی بر هم زده و برای نبرد بپا خواستند. به گواهی مورخان قدیم، بین دو طرف جنگ بزرگ و خونینی در گرفت. پیرنیا روایت این لشکر کشی را بر اساس روایت های تاریخی بازمانده از آن روزگار چنین روایت کرده است:
«شاه در راس قشونی مرکب از 300000 پیاده و 10000 سوار بود، (384 ق.م)… وقتی اردشیر وارد این مملکت شد، دچار قحطی! و مخاطرات شدید شد. قوتی در این جا بدست نمی آمد و آذوقه از جای دیگر به آنجا ارسال می شد. قشون شاه در ابتای مال های بنه را می خورد، ولی حیوانات هم بعد به قدری کمیاب شدند که قیمت یک الاغ به 60درهم رسید… حتی شاه هم دوچار مضیقه گردید!!(شاه این سر تا آن سر دنیا) و عده ی اسب ها خیلی کم شد، زیرا اسب ها نیز به مصرف قوت سپاهیان رسیده بودند. در این احوال سخت تیریباذ… شاه و قشون اورا نجات داد. کادوسیان دو پادشاه داشتند که جدا از همدیگر اردو می زدند. تیریباذ نقشه ای پیش خود کشید و پس از آن که آن را به اردشیر عرضه داشت، خودش مخفیانه نزد یکی از دو پادشاه مزبور رفت و پسرش را نزد دیگری فرستاد. هر کدام به پادشاهی که نزد او رفته بودند گفتند پادشاه دیگر کسانی نزد شاه فرستاده و داخل مذاکره شده و اگر می خواهید فریب نخورید، پیش دستی کنید که قبل از دیگری با شاه مذاکره کنید. من هم با تمام قوا به شما کمک خواهم کرد. پادشاهان مزبور حرف تیریباذ و پسر اورا باور کردند و یکی با تیریباذ و دیگری با پسر او که صاحب منصب بود، رسولی نزد اردشیر روانه کردند. بالاخره تیریباذ و پسرش با رسولان پادشاهان کادوسی آمدند و به شرایطی صلح منعقد شد»
حال تحلیل کوتاهی بر نوشته بالا می نویسم. شاه با 310000 سرباز وارد این مملکت شد، یعنی این مملکت با ارتش های معمولی فتح شدنی نبود و قطعا خود یا پادشاهان پیش از او تجربه های خوبی در آن نداشتند که او با این مقدار ارتش به آنجا لشکر کشی کرده. این که شاه دوچار قحطی شد، چیز عجیبی است، زیرا سرزمین گیلان و کوه های کادوس مناطق سبز و خرمی هستند و می توان با استفاده از آبادی های فراوانی که در آنجاست قوت ارتش را فراهم کرد، حالا برای ارتش 310000 نفری که شاهنشاه این سر تا آن سر دنیای آن زمان لابد آذوقه به همراه ارتش فرستاده بود، این امر نشان می دهد که گیلانی ها توان مقابله مستقیم با لشکر هخامنشیان را در خود نمی دیدند، به همین خاطر به جنگ و گریز پرداختند، در جریان جنگ و گریز هر نوع منابع غذایی و آبی را نابود کردند و پشت سر خود چیزی برای ارتش هخامنشی باقی نگذاشتند، جنگ و گریز همیشه سرزمین های پهناوری می خواهد تا راحت بتوان عقب نشینی کرد، ولی گیلان از طرفی سرزمین کوچکی بود، از طرف دیگر دور تا دورش را شاهنشاهی هخامنشی و دریا گرفته بودند و اینان در یک سرزمین کوچک محاصره شده بودند. در این جا من فکر می کنم که از کوه ها استفاده شده باشد، یعنی کادوس ها که راه های کوهستان ها را خوب بلد بودند به بالای آن ها رفته و عقب نشینی می کردند، احتمالا این کار در دستجات کوچک صورت می گرفت، ارتش هخامنشی هم برایش سخت بود 310000 نفر را از کوهی بالا ببرد و بعد بلافاصله پائین بیاورد، اگر این سربازان به 3 صف به ایستند و بخواهند از جلوی مردی عبور کنند سه شبانه روز رژه آن ها طول خواهد کشید. پس این ارتش بزرگ در کوهستان ها کاربرد آن چنانی نداشت. احتمالا شب ها ارتش هخامنشیان در مسیر دره های باز و جلگه ها و کوهپایه ها اردو می زد، و این اگر این کار صورت گرفته باشد پس باید احتمال شبیخون های فراوان را هم داد. بطوری که یکهو از بالای کوه سنگ های بزرگ که باز هم احتمالا آتشین بودند را به سمت اردوی چادر دار آنان ارسال می کردند و اردو را به آتش می کشیدند. تیراندازی و حمله مخفیانه و … نیز احتمال وقوع دارد. احتمالا در مسیر عقب نشینی کادوسی ها غذا و یا آب باقی می گذاشتند ولی آن ها را سمی می کردند.
از طرفی دو پادشاهی بودن کادوسی ها شاید منظورشان کادوسی ها و سکاها بوده باشند که دو قوم بودند در نزدیکی هم و بیشتر با هم در جنگ ها هم پیمان می شدند، به هر روی مثل این که شاه سرتاسر جهان توان ادامه نبرد را در خود نمی دید و انجام این عمل به خوبی نشان می دهد، تاریخ نویسان تعصبی ایرانی چقدر گزافه گو هستند که می نویسند ایرانی های باستان در پیروی از عمل گفتار نیک هیچوقت دروغ نمی گفتند، چون این جا دیگر به خوبی نوشته شده است، باری این که بالاخره سفرای دو شاه آمدند پیش اردشیر و صلح کردند به شرایطی نشان می دهد جنگ با پیروزی یا شکست هیچ یک از دو گروه تمام نشد، بلکه صلح شد، البته این روی قضیه است، در باطن معلوم است که ایا صاحب ارتش 310000 نفری که سرتاسر دنیا در اختیار اوست شکست خورد یا یک کشور که مردمان دلاوری داشت.
پس از اردشیر دوم، اردشیر سوم بر تخت نشست(بین 358 تا 338 پ.م). وی بلافاصله بر آن شد که ناکامی پدرش در گشایش گیلان را جبران کند. از این رو، چنان که مورخان یونانی مانند دیودور، ژوستن، آریان و کنت کورث د ر آثار خود نوشته اند، اردشیر سوم یا تجهیزات کاملی به جنگ کادوسیان رفت و با کادوسی ها جنگید و آنان را در جنگی شکست داد. آن طور که نوشته شده یکی از نوادگان داریوش دوم به نام داریوش کدمان که پس از چند سالی به نام داریوش سوم بر تخت هخامنشیان نشست، از خود دلاوری ها و شجاعت بسیاری نشان داد و بر یکی از جنگاوران کادوسی که کسی را یارای مقابله با او نبود، چیره گشت. داریوش سوم در جنگ با کادوسی ها از خود لیاقت نشان داده و باعث شکست کادوس ها شده بود، از طرف اردشیر به حکومت ارمنستان گماشته شد. پس از جنگ یاد شده دسته های سربازان کادوسی وارد ارتش هخامنشی شدند. بدین گونه بود که کادوسیان برای مدتی استقلال خود را از دست داده و برای مدتی به تابعیت هخامنشیان مجبور شدند، درست برخلاف ان چیزی که در منشور کوروش آمده بود که هیچ قومی نباید به اجبار تحت سیطره قوم دیگر باشد، این جا که کادوسی ها اذیت و آزاری به ان ها نکردند. پس این کار پارس ها و کارهای دیگرشان جملگی نشان می دهد که یا کوروش حرفی زده که فقط زده باشد، یا این که آن ها وقعی به حرف های اون نمی گذاشتند، یا این که این قوم کلا بر خلاف آن چه که بیان می کنند خیلی جنگ طلب بودند و با توجه به کارنامه ای که از خود به یادگار گذاشته اند، مورد سوم درست به نظر می رسد.
Posted in تاریخ | برچسب: فرهنگ, فرهنگ گیلان, مادها, نبرد کوناکسا, هخامنشیان, ک, کوناکسا, کوروش, کاوسی ها, کادوس, کادوسی ها, گیلان, گیلان در دوران هخامنشیان, آثار باستانی, آثار باستانی گیلان, آثار تاریخی, آثار تاریخی گیلان, اردشیر, اردشیر هاخمنشی, تمدن, تمدن گیلان, تاریخ, تاریخ ماد, تاریخ ماد ها و گیلانیان, تاریخ گیلان, تاریخ گیلان و هخامنشیان, تاریخ ایران, جنگ های گیلان, سیادوس, سیت, سیت ها, سکا, سکاها | Leave a Comment »
مشکل در دانلود موسیقی
Posted by صابر در اکتبر 31, 2009
خرابی لینک ها:
جهت اطلاع افرادی که قصد دانلود موسیقی از وبلاگ ما از داخل ایران را دارند باید عرض کنم که سروری که برای آپلود آن ها استفاده می کردم(Persian gig)، ف/ی-ل|ت*ر شده و برای دانلود باید از پ.ر/و-ک/س*ی یا ف/ی-ل|ت**ر شکن استفاده کنید. لینک ها خراب نیست.
Posted in مسائل روزمره | 7 Comments »
قلاکوتی آسیاب سر سیاهکل
Posted by صابر در اکتبر 31, 2009
قلاکوتی آسیاب سر به وصورت تپه ای منفرد، در بین روستای آسیاب سر و کارسنگ، از توابع دهستان پیرکوهِ بخش دیلمان، بر روی تپه ای طبیعی قرار دارد.
برای رسیدن به قلعه باید در راه سیاهکل به دیلمان، از روستاهای اسپیلی، میکال، لیه، گولک و از روی پل آهنی رودخانه ی چاک رود گذشت و وارد دهستان پیرکوه شد، سپس باید بنه زمین، وسمه جان، یرشلمان و کارسنگ را طی کرد تا به قلاکوتی آسیاب سر رسید.
این قلعه نسبت به سطح دریا 1723 متر ارتفاع دارد و گسترش آن شمالی – جنوبی است. ابعاد تقریبی آن 50*60 متراست. قسمت هایی از این قلعه هنگام ساخت جاده های کارسنگ سنگ به آسیاب سر، و کارسنگ به روستای هفت بند، آسیبب های فراوان دیده است. در سطح تپه آثاری از کند و کاوهای غیر مجاز مشاهده می شود. در برش های جاده انواع قطعات ظریف و خشن سفال های مربوط به دوره های پیش از اسلام و اسلام به وفور دیده می شود، اما هیچ گونه شواهد و بقایایی از معماری قلعه در سطح و اطراف آن وجود ندارد.
موقعیت قلاکوتی و راه دسترسی آسان به ان نشان می دهد که این قلعه حائز اهمیت بوده و تنها مکان دیدبانی و مراقبت در موقع نا امنی بوده است. با توجه به اسناد و مدارک به دست آمده، قدمت این قلعه به ادوار پس از اسلام(قرن پنجم و ششم هجری) می رسد.
Posted in فرهنگی, تاریخ, جغرافیا، گردشگری | برچسب: قلاکوتی, قلاکوتی آسیاب سر, قلاکوتی آسیاب سر سیاهکل, قلعه, قلعه های گیلان, قلعه گیلان, قلعه آسیاب سر, آسیاب, سیاهکل, سر | 8 Comments »
شیون فومنی
Posted by صابر در اکتبر 30, 2009
زندگینامه
شیون فومنی (میر احمد سید فخری نژاد) از شاعران محبوب و مشهور خطهٔ شمال در سال ۱۳۲۵ هجری خورشیدی در شهرستان فومن دیده به جهان گشود. او تحصیلات ابتدایی و سه ساله خود را در رشت سپری کرد و بعد از آن به کرمانشاه کوچ کرد و سه ساله دوم دبیرستان را تا اخذ دیپلم طبیعی -۱۳۴۵ در آنجا گذراند. شیون در سال ۱۳۴۶ وارد سپاهی دانش در طارم زنجان شد و یکسال بعد به استخدام اداره آموزش و پرورش استان مازندران درآمد و در سال ۱۳۴۸ وارد زندگی زناشویی شد در کوچی عهده دار مدیریت و تدریس در یکی از مدارس فولادمحله ساری گشت و تا سال ۱۳۵۱ به کار تدریس مشغول بود. پس از آن نیز دردیگر نقاط گیلان به این شغل ادامه داد. او در سال ۱۳۷۴ مبتلا به بیماری نارسایی کلیه شد و یک سال بعد برای درمان این نارسایی به وسیله دیالیز به تهران کوچ کرد و در همین سال با توجه به درد بیشمار مدرک تحصیلی فوق دیپلم را در رشته تجربی، از دانشگاه تربیت معلم شد . شیون در سال ۱۳۷۶ ه.ش پس از سالها تدریس، بازنشسته شد. او در شهریورماه ۱۳۷۷ پس از یک دوره بیماری مزمن کلیوی و انجام پیوند کلیه در یکی از بیمارستانهای تهران از دنیا رفت . آرامگاهش در بقعه سلیمانداراب رشت بنا به وصیتش در کنار مقبره میرزا کوچک جنگلی قرار دارد .
شیون فومنی و ادبیات
شیون فومنی به عنوان یکی از شاعران موفق دو زبانه در حوزه شعر محلی و بومی گیلکی را که داشت در محاق فراموشی قرار میگرفت سینه به سینه تا آنسوی مرزهای کشورمان اشاعه داد و از سوی دیگر در حوزه شعر فارسی با انتشار مجموعههای شعر فارسی و ارائه قالبهای معمول و مرسوم شعر فارسی از شاعران تأثیر گذار و توانای شعر معاصر بشمار میرود. تحقیق و پژوهش در زمینهٔ فرهنگ، و ادب گیلان و ارائه مجموعه اشعار گیلکی در قالب غزلیات، منظومهها و دو بینیهای محلی است از جمله آثار اوست. علاوه بر اینها، ترانه سرایی یکی از جنبههای ادبی و هنری شیون است که با مهارت، چیرگی و تسلط بر موسیقی، آواها و ملودیهای محلی و فارسی از وی بهعنوان موفق ترین شاعر ترانه سرا شناخت که در این حوزه ترانههای متعددی از وی به وسیله خوانندگان نامور خوانده شده، نام برده شدهاست . شیون در کنار شعر گیلکی و شعر فارسی فعالیتهای پر دغدغهای در سایر حوزههای ادبی داشتهاست از آنجمله: شعر و ادبیات کودکان، قصه، داستان کوتاه و فیلمنامه (سناریو) از دیگر آثار اوست که طبعاً برشی دیگر از تواناییهای وی به شمار میرود.
آثار فارسی شیون
شیون فومنی در شعر فارسی در دو شیوه کلاسیک و نو اشعار ماندگاری را از خود به یادگار نهادهاست. غزلهای شیون، از برجسته ترین غزلهای معاصر شعر فارسی است که وی را در ردیف ممتازترین شاعر غزلسرا در حوزهٔ غزل امروز نئوکلاسیک قراردادهاست. غزلهای شیون، شیوهٔ تخیل و مضمون پردازی شاعران سبک هندی، تشبیهات، استعارات، تصاویر و زبان امروزی همراه با تمثیل، ترکیب سازی، مضمون یا بی و پارادوکسهای زیبایی را در خود دارد که البته همه اینها در کنار عناصر بومی و چه با اصطلاحات و ترکیبات زبانی گیلک، همانند: این سفر (این دفعه)، وعده خلافی، خرسخواری، تن شده، چموش پا تاوه و … به واقع دیده میشود که کلمات را به راحتی دستکاری میکند و با انها فضای تخیلی میسازد. در غزلهای او حتی قافیهها بسیار طبیعی و زیبا بجا مینمایند. خود او میگوید: وزن و قافیه و ردیف اگر اندیشیده آید پوشال کم بهایی است که خار کنی را به کار نمیرود. تشخیص زبانی او مربوط به گزینش لطیف ترین واژهها رایج است و ناخودآگاه از واژههای خشک و خشن پرهیز میکند وی بلاغت را با تخیل و زیبایی در کنار هم نشانده است؛ به ویژه که سراسر اشعار و مجموعههای او هوای شمال را دارد و فضای گیلان را میتوان در شعر او به وضوح مشاهده کرد. این گونه بومگرایی که از عناصر سبکی اوست، یکی از محصولات نو گرایی نیمایی است که شاعر را با محیط خویش، پیوند میدهد. در کنار غزل در حوزه اشعار کلاسیک، رباعی، دو بیتی، مثنوی، قصیده از جمله طبع آزماییهای شاعر بودهاست که همواره با توجه به ظرفیت قالبها مشاهده توانمندیها و موفقیتهای شیون هستیم. امّا اشعار نو و اشعار سپید از پر دغدغه ترین لحظههای سرودن شاعر بودهاست که چهره دیگر شاعر را در این قالب به خوبی میبینیم که چقدر از ظرفیتهای بیانی، زبانی، عاطفی و … شاعر را با خود به همراه داشتهاست که تا بدان پایه شاعری با آنهمه غزلهای زیبا و دلنشین گرایش خاصی به سرودن اشعار سپید نشان میدهد.
۱- پیش پای برگ (برگزیده اشعار): این مجموعه شعر برگرفته و برگزیده اشعار فارسی شاعر از قالب غزل، مثنوی، رباعی، دو بیتی، نو و سپید از اواخر دهه چهل تا اوایل دهه هفتاد سالهای شاعری شیون است. ناشر: شاعر، چاپ اول بهار ۱۳۷۴.
۲- یک آسمان پرواز (برگزیده اشعار): این مجموعه شعر برگرفته و برگزیده اشعار فارسی شاعر از قالب غزل، رباعی، دو بیتی، شعر نو، شعر سپید از اواخر دهه چهل تا اوایل دهه هفتاد سالهای شاعری شیون است. ناشر: شاعر، چاپ اول بهار ۱۳۷۴.
۳- از تو برای تو : این مجموعه در برگیرندهٔ غزل، رباعی، دو بیتی، مثنوی سرودهٔ شاعر است، به کوشش: حامد فومنی. ناشر: خجسته، چاپ اول ۱۳۷۸.
۴- رودخانه در بهار : این مجموعه در برگیرندهٔ اشعار سپید شاعر همراه با مقدمهای از شیون در باب دیدگاه وی از شعر و زبان شعری است، به کوشش: حامد فومنی، ناشر: خجسته، چاپ اول ۱۳۷۸.
۵- کوچه باغ حرف : این مجموعه در برگیرندهٔ کلیه اشعار شاعر در قالب رباعی است که در یک کتاب گردآوری و تدوین شدهاست، به کوشش: حامد فومنی. ناشر: هدایت، چاپ اول ۱۳۸۲.
منبع: http://fa.wikipedia.org
همچنین: وبگاه شیون فومنی http://www.sheevan.com/
Posted in گیلانی ها | برچسب: فومنی, گیل, گیل شعر, گیلک, گیلکی, گیلکی شعر, گیلان, گیلان شعر, شیون, شیون فومنی, شیون فومنی شاعر گیلک, شاعر, شعر, شعر گیل, شعر گیلکی, شعر گیلان | 3 Comments »